نقدی بر صحبتهای علی فروغی؛ مرکز افتاد برون بس که شد این دایره تنگ
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۲۰۶۹۵۳
علی فروغی، مدیر شبکه ۳ بعد از گذشت تقریبا یک سال به تعطیلی برنامه نود واکنش نشان داد. او که در تمام این مدت سوالهای مردم درباره چرایی تعطیلی پرمخاطبترین برنامه تاریخ صداوسیما را نادیده گرفته بود در یک ویدیو که در فضای مجازی دست به دست میشود، دلیل اصلی کنار رفتن فردوسیپور و برنامه نود را «خارج شدن از مدار» عنوان و تاکید کرد اگر برنامه نود ادامه پیدا میکرد تمام صداوسیما «از هم میپاشید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فروغی در این رابطه فردوسیپور را به دروازهبانی تشبیه کرد که در خطوط دیگر بازی میکند و در نتیجه باید یک نفر جایگزین او بشود. فروغی گفت: «من میخواهم بگویم درباره ایشان مهمترین بحث این بود که کار از مدارش داشت خارج میشد و بقیه هم نگاه میکردند و میگفتند اگر کسی به خاطر محبوبیت میتواند از مدار خارج شود، ما هم این کار را بکنیم. اصلا صداوسیما از هم میپاشید.»
فروغی در بخش دیگری از اظهاراتش به پرداخت شدن مطالبات عادل و درخواست او برای برنامه «فوتبال ۱۲۰» اشاره کرد. فروغی همچنین فردوسیپور را شخصی خواند که «مظلومنمایی» میکند و به وسیله رسانههای زنجیرهای و صفحههای مجازی علیه صداوسیما هجمه میسازد. در نهایت فروغی با اشاره به اینکه سرش خیلی شلوغ است و فرصت پرداختن به مسائلی نظیر برنامه نود را ندارد، گفت: «ما کارهای زیادی داریم و از کارهای خود میمانیم، اداره شبکه از هفت صبح تا یک و نیم شب که فوتبالهای خارجی تمام میشود همهاش گرفتاری است.»
به جرات میتوان گفت تنها بخش کوچکی از صحبتهای فروغی مربوط به شخص عادل فردوسیپور میشود. اظهارات صریح فروغی در وهله اول خطاب به مردم ایران است. فروغی در این ویدیوی کمتر از دو دقیقهای ذهنیت غالب بر صداوسیمای ایران را نشان میدهد. اینکه چه کسانی و با چه طرز تفکری هر روز برای بیش از ۸۰ میلیون نفر آدم برنامه میسازند.
اینکه این افراد از برنامهسازان خود چه انتظاری دارند، برایشان چه چارچوبهایی در نظر میگیرند و در صورت مغایر بودن دیدگاهها چگونه برخورد میکنند. اظهارات صریح فروغی همچنین نشان میدهد مردم به عنوان مخاطبین برنامههای صداوسیما چه جایگاهی دارند. تمام این پرسشها بارها و بارها توسط کارشناسان رسانه، تولیدکنندگان و خود مردم در سالها و ماههای گذشته پرسیده شدند و بر اساس شواهد و قرائن پاسخهای مشخصی هم دریافت کردند. اما این بار اوضاع کمی متفاوت است. دیگر کسی حدس نمیزند یا تحلیل نمیکند. این یک پیام واضح و شفاف از سوی یکی از مدیران رده بالای صداوسیماست که خطاب به مردم ارسال شده.
تمام اظهارات فروغی را باید به عنوان یک فکت در نظر گرفت. عادل فردوسیپور از مدار خارج شده بود. به همین علت چارهای جز کنار گذاشته شدن او نبود. احتمالا همان طور که خیلی از ممنوعالتصویرهای ایران از «مدار» خارج شدند. تفکر جزمی مدیران صداوسیما از همین یک جمله کاملا به چشم میآید. اینکه راه مستقیمی از نظر ایشان وجود دارد و هر کس از این مسیر خارج شود باید کنار برود. آن هم نه خارج شدن به معنایی که عامه در ذهن دارند. با توجه به آنچه از فردوسیپور در این بیستوچند سال دیدیم، میتوان گفت از نظر مدیران صداوسیما نگاه کردن به چپ و راست هم «خارج شدن از مدار» در نظر گرفته میشود.
بله! فردوسیپور یک بار در برنامه نود اسم «اصغر فرهادی» را آورد. چند بار هم گفت در این روزهای بد تنها فوتبال میتواند به مردم شادی بدهد. کل اکت اجتماعی عادل در این سالها به همین موارد و موارد مشابه برمیگردد. هیچ اشکالی ندارد، اما همه میدانند عادل فردوسیپور هر چقدر در حوزه فوتبال صریح بود و مدیران را با قدرت به چالش میکشید در سایر موارد آدمی به شدت محافظهکار بود. او هرگز وارد مسائل سیاسی نشد. در نزاعها و جناحبندیها حضور پیدا نکرد و همیشه خودش را به عنوان یک آدم فوتبالی و دانشگاهی نشان داد. با این وجود باورنکردنی است که همین آدم محافظهکار هم میتواند از مدار صداوسیما خارج شده باشد. شاید، چون در مراسم بهترینهای صداوسیما گفت: «رای مردم برای من از همه چیز مهمتر است.» به جرات میتوان گفت مدار صداوسیما آن قدر تنگ است که بیم آن میرود هر لحظه خود مدیران ارشد سازمان و بلندپایهترین مسوولان نظام هم از آن خارج شوند.
به قول بیدل دهلوی «مرکز افتاد برون بس که شد این دایره تنگ» مداری که هر لحظه تنگتر میشود و رویکرد حذفی تنها بخشی از رویهای است که صداوسیما پیش گرفته. فروغی در اظهاراتش پرداخت شدن مطالبات فردوسیپور و ارتقای شغلی او در موعد مقررش را با لحنی منتگذارانه بیان میکند. اینکه مدیر شبکه ۳ پرداخت کردن پولی که حق طرف بوده را جزو لطفهای خودش در نظر میگیرد قسمت دیگری از تفکر حاکم بر سازمان را نشان میدهد، تفکری منتگذارانه. انگار همین که یک نفر کارش را به درستی انجام میدهد برای داشتن استحقاق دریافت دستمزد کافی نیست و باید برای دستبوسی هم اقدام کند. اما از این مهمتر جایی است که فروغی میگوید هجمهای که علیه صداوسیما راه افتاده حاصل رسانههای زنجیرهای فردوسیپور و صفحات مجازی هماهنگ است.
فروغی به عنوان مدیر پرمخاطبترین شبکه تلوزیونی ایران به گواه آمار خود صداوسیما به طور مشخص هیچگونه درکی از سلیقه مردم ندارد. او نمیخواهد بشنود مردم چه میگویند. معلوم نیست مردم باید به چه زبانی حرفشان را بزنند که فروغی و امثالهم بفهمند. از روزی که برنامه نود تعطیل شده به شکلهای مختلف مردم و طرفداران این برنامه نشان دادند که از این کار ناراضیاند. توفان توییتری به راه انداختند. برای عادل در خیابان جشن تولد گرفتند. هنوز بعد از یک سال دوشنبهشبها مینویسند «به یاد نود.» هنوز اگر عادل اظهارنظری حتی در مورد مرگ مارادونا بکند به سرعت فضای مجازی و رسانهای را درمینوردد. جشن امضای کتابش غلغله میشود. هزار و یک کنش مشخص در حمایت از عادل فردوسیپور انجام میگیرد، اما همه اینها از نظر صداوسیما هماهنگ شده و غیرواقعی است. کاش صداوسیما حداقل در این زمینه به آمار خودش استناد کند. ببیند برنامهای که به جای «نود» روی آنتن میبرد حتی از برنامه «کودکشو» و «طبیب» هم کممخاطبتر است. شاید مردم با اینکه «فوتبال برتر» را نگاه میکنند عمدا به آن رای نمیدهند، اما همین هم نشاندهنده اعتراض مردم است. آقای فروغی میگوید هجمهها علیه صداوسیما در حمایت از ۹۰ غیرواقعی است، اما گویا یادش رفته چه تلاشهایی برای راهاندازی کمپین در فضای مجازی برای حمایت از برنامه «فوتبال برتر» انجام داد که به بنبست رسید.
واقعیت این است که شاید مردم خیلی از پیجها و صفحات زرد را دنبال کنند. شاید یک نفر بتواند با مسخرهبازی فالور جمع کند. درست است که شاخها و شارلاتانهای مجازی چند میلیون فالور دارند، اما همین مردم وقتی بخواهند نشان بدهند که با چیزی مخالف هستند با صراحت این کار را انجام میدهند. اینکه فروغی و همکارانش نمیخواهند ببینند و متوجه شوند دیگر مشکل مردم نیست. مردم و صداوسیما این روزها دو گروه کاملا مجزا از هم هستند. فروغی در اظهاراتش این را ثابت کرده است. مدیران صداوسیما فکر میکنند کار خیلی بزرگی انجام میدهند. فکر میکنند بودجه گرفتن و پول دادن به دیگران و برنامه ساختن و تاختن در یک فضای بیرقیب و نظارت قیممابانه کار خیلی سختی است.
البته که کار سختی است اداره نهادی که میتواند پولسازترین نهاد ایران باشد و کسری بودجه آوردن! همین میشود که فروغی با لحنی که قرار است به ما ثابت کند خیلی زحمت میکشد، میگوید: «ما کارهای زیادی داریم و از کارهای خود میمانیم، اداره شبکه از هفت صبح تا یک و نیم شب که فوتبالهای خارجی تمام میشود همهاش گرفتاری است.» واقعا کاش آقای فروغی و همکارانش اینقدر علاقه نداشتند به مردم خدمت کنند. کاش بروند دنبال همان کارهایی که به خاطر کارهای صداوسیما از انجامش باز ماندهاند. به خدا مردم هم راضی نیستند فروغی و دوستانش این همه به زحمت بیفتند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: عادل فردوسی پور علی فروغی عادل فردوسی پور برنامه نود خارج شدن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۲۰۶۹۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تلویزیون بیخیال گربههای عیاری شد؟ بازگشت «۸۷ متر»
سال گذشته مهدی نقویان، رئیس سیمافیلم عنوان کرده بود که مجموعه تلویزیونی «۸۷ متر» قرار است از طریق یکی از پلتفرمها پخش شود، اما مخاطبان در این خصوص هیچ خبری دریافت نکردند تا اینکه کارگردان سریال خودش چندروز پیش، دست به کار شد و خبر داد که این مجموعه بعد از مدتها بلاتکلیفی بالاخره بختش باز میشود و روی آنتن میرود.
به گزارش فرهیختگان، اما بحث تنها بر سر پخش یا عدم پخش سریال ۸۷ متر نیست. قضیه اینجاست که سانسور و حتی توقیف مجموعههای تلویزیونی از گذشته تاکنون ادامه داشته و در دوره مدیریت جدید براساس قولها و شنیدهها نوع دیگری از مواجهه با سازندگان، هنرمندان و سلبریتیها در دستورکار قرار گرفته بود که فاصله و شکاف پیشتر موجود میان برنامهسازان و مدیران رسانه ملی را عمیقتر جلوه میدهد.
پیمان جبلی از ابتدای حضورش در سازمان بهعنوان رئیس این رسانه ملی همواره بر استفاده از تمام امکانات سختافزاری و نرمافزاری برای جلب نظر مخاطب تاکید کرده بود. سابقه این رویکرد را میتوان در اظهارنظرهایش مورد بررسی و مداقه قرار داد و در این زمینه به راستیآزمایی قول و فاصله آن تا عمل دست زد.
از شروع دوره جدید مدیریت وی و همینطور دیگر مسئولان تلویزیون درمییابیم که این تمام ماجرا نیست و مدیران سازمان بارها با نگاهی نهچندان مثبت به مقوله حضور سلبریتیها واکنش نشان دادهاند. وقتی نسیم تغییر ساختمان شیشهای صداوسیما در جام جم را دربرگرفت، این گمان میرفت که براساس تصمیمات جدید دیگر نگاه مثبتی درخصوص سلبریتیها و مدل حضورشان در سازمان وجود نداشته باشد.
وحید جلیلی، قائممقام رئیس سازمان صداوسیما در امور فرهنگی از ابتدای حضورش در این جایگاه نگاه ویژهای به حضور افراد معروف در رسانه ملی نداشت و بیواهمه نگاه منفی خود در این رابطه را به سمع و نظر مخاطبان صداوسیما میرساند.
او در گفتوگو با ماهنامه سوره بیان کرده بود: «طوری حرف میزنند که یک جریان رسانهای متنوع، رنگارنگ، پررونق و پرمخاطب داشتیم و یکباره افول کرد! دلیل اینکه تحول لازم و ضروری شد این بود که شما گفتید به ما اجازه دهید از آرمانها کوتاه بیاییم و خط سبزی اداره نکنیم، تا میتوانیم به سلبریتیها میدان بدهیم که اینها برای ما مخاطب بیاورند تا نظام قوی شود. بعد از ۲۰ سال چه شد؟ هم مخاطب بهشدت ریزش و افت کرد، هم سر بزنگاهها کسانی که برکشیدید، از جبهه دشمن سر برآوردند.»
حتی دیگر مدیران صداوسیما نیز کموبیش چنین دیدگاهی داشتند و مدام درخصوص حذف هرگونه سلبریتیمحوری، مجریمحوری و تهیهکنندهمحوری که غیرمنطبق با سیاستهای رسانه ملی بوده،تاکید میکردند و بهجای آن حرف از مدیریت منطقی و همکاری اصولی رسانه و چهرهها و تلاش جدی برای جلوگیری از تکرار آسیبهای گذشته میزدند و این مهم را در دستور کار خویش و مجموعه زیردستشان قرار میدادند.
آنها اینطور به مردم القا میکردند که دوره بدون میدان دادن بیبرنامه به سلبریتیها گذشته است و روال سابق در همکاری با افراد بهاصطلاح مشهور با تغییراتی جدی مواجه میشود. دیری نپایید که نگاه بهظاهر تغییرناپذیر مدیران سازمان در برخورد با مساله مهم مواجهه با سلبریتیها رنگ باخت و ریزش مخاطب رسانه ملی آنها را به این فکر انداخت که با تمام توان از همه ظرفیتهای موجود برای بازگشت چهرهها و هنرمندان مغضوب رسانه، به صداوسیما استفاده کنند تا آب رفته به جوی بازگردد و قاطبه مردم به تماشای دوباره برنامههای تلویزیون رضایت دهند.
در همین راستا علی فروغی، مدیر شبکه سه سیما در نشست تبیینی رسانه و سلبریتیها که در آذرماه سال ۱۴۰۲ در بیرجند برگزار شد عنوان کرد که از حضور سلبریتیهای متعهد به انقلاب استقبال میکنیم و چهرههای هنجارشکن فتنه ۱۴۰۱ به شرط پشیمانی میتوانند به رسانه ملی بازگردند. قاطبه هنرمندان و چهرههای محبوب مردمی علاقهمند نظام و انقلاب هستند و حاضرند با رسانه ملی کار کنند و ما هم از حضور این چهرهها در برنامههای مختلف صدا و سیما استقبال میکنیم.
ممکن است با برخی سلبریتیها اختلاف سلیقه داشته باشیم، اما دشمن ما نیستند و آغوش صداوسیما برای تمام هنرمندانی که میخواهند برای مردم و نظام کار کنند باز است و ممنوعیتی وجود ندارد. حتی ریاست سازمان هم پس از فعل و انفعالات صورت گرفته و با لحاظ کردن نگاه منفی مخاطبان به فقدان حضور چهرههای معروف و حتی محبوب در رسانه ملی در حاشیه اختتامیه جشنواره تلویزیونی مستند در آذرماه ۱۴۰۲ بهشکل تلویحی حرفهای گذشته خود و مدیرانش را پس گرفت و در رابطه با بازگشت مجدد سلبریتیها به جام جم افزود: «اگر در چند جمله بخواهم بگویم، چهرهها باید در خدمت مردم، کشور، ارزشها، اعتقادات و فرهنگ اصیل ایرانی باشند. ما دست همه چهرههایی را که در این زمینه حاضر هستند با رسانه ملی همکاری کنند به گرمی میفشاریم. درهای صداوسیما همیشه به روی آنها باز است و امیدواریم چهرهها هم در را به روی خود نبندند و از ظرفیت رسانه ملی بهخوبی استفاده کنند.»
اکنون که مدیران سازمان صداوسیما عزم خود را برای به دست آوردن دل مخاطبان جزم کردهاند یا اینطور وانمود میکنند، بد نیست به چند مورد از تغییر مواضع آنها در برخورد با سلبریتیها و هنرمندان شناختهشده نگاهی بیندازیم و بهطور مصداقی با روند دگرگونیها و قبول واقعیتهای برنامهسازی توسط مسئولان مرتبط همراه شویم.
عیاری و دردسری به اسم گربهکیانوش عیاری در بخشی از برنامه استودیو هشت شبکه رادیویی نمایش اعلام کرد که سریال تلویزیونی ۸۷ متر از شبکه یک سیما روی آنتن خواهد رفت؛ ولی سابقه اخبار مربوط به پخش یا عدم پخش این سریال را باید در گذشته جستوجو کرد. این سریال سال ۱۳۹۵ استارت خورد و پس از وقفههای مختلف و گاه و بیگاه در راه تولید، کار تصویربرداری مجموعه در زمستان سال ۱۳۹۹ پایان یافت و برای پخش از صداوسیما در اختیار این سازمان قرار گرفت. درحالیکه مخاطبان با خاطره خوشی که از تماشای مجموعه «روزگارقریب» نصیبشان شده بود انتظار پخش ۸۷ متر را میکشیدند به یکباره خبر رسید که این سریال نهتنها در مرداد سال ۱۴۰۰ روی آنتن شبکه یک نخواهد رفت، بلکه احتمال واگذار شدن این سریال به پلتفرمها نیز وجود دارد.
اما این تمام ماجرا نبود و عیاری یکی از دلایل عدم پخش اثرش از سوی تلویزیون را حضور گربهها در صحنههای داخلی و خارجی سریال عنوان کرد که این مساله با واکنش صداوسیما مواجه شد. پس از این اظهارات بود که شبکه یک سیما در جواب به کارگردان ۸۷ متر عنوان کرد: «برخلاف ادعای آقای عیاری، سابقه پخش سریالهای مختلف از تلویزیون حاکی از آن است که نشان دادن برخی حیوانات مانند گربه و پرندگان در آثار نمایشی محل اشکال و حذف نیست، بلکه نمایش تصاویر مکرر، غیرضروری و نابجا در صحنههایی از سریال برای نشان دادن رفتوآمد حیوانات در محیط خانه از سوی بازبین تذکر داده شده و تصاویری مانند غذا دادن به گربه در سریال از سوی بازبین ایراد گرفته نشده وصرفا تصاویر مکرر، محل اشکال بوده است.»
حال اینطور بهنظر میرسد که گویا مشکل پخش سریال ۸۷ متر به دلیل آنچه مدیران تلویزیون نمایش تصاویر مکرر و غیرضروری گربه بیان میکردند، پایان یافته و این مجموعه پخش خواهد شد.
برپایی دوباره مهمونی ایرج طهماسب در خانه میزبانایرج طهماسب، برنامهساز محبوب و پرخاطره تلویزیون از سالها قبل «کلاه قرمزی» را برای این سازمان تولید میکرد و با بازخورد بسیار مثبتی هم از طرف مخاطب روبهرو شده بود اما ماه عسل طولانی طهماسب و صداوسیما در سال ۱۳۹۷ به پایان رسید و وی به تنهایی راه پر از سنگلاخ برنامهسازی برای طیف وسیع مخاطبانش از کودک تا بزرگسال را به مدد پلتفرمها در پیش گرفت و برای چند سال صداوسیما را در این مسیر تنها گذاشت. اما مدیران جدید پس از کشوقوسهای فراوان توانستند با طهماسب برای حضور دوباره در جام جم به توافق برسند و بهار روابط خودشان با این هنرمند پیشکسوت را برای بار دیگر آغاز کنند.
فرزاد حسنی و حضور مجدد در قاب تلویزیونمحسن برمهانی، معاون سیما در مصاحبهای که در آذرماه سال ۱۴۰۲ درباره حضور دوباره برندها در تلویزیون ترتیب داد، اعلام کرد تمام برندهایی که در سازمان صداوسیما در این سالها موفقیت کسب کردند، جزء سرمایههای صداوسیما هستند و سازمان هم از هیچ برندی صرفنظر نمیکند و در حال مذاکره با همه آنهاست. یکی از این برندها یا همان چهرهها فرزاد حسنی بود که معاونت سازمان با صراحت از حضور دوباره او در قاب تلویزیون خبر داد. حسنی در نوروز ۱۴۰۳ اجرای برنامه «ای نسیم سحری عید شد» را در شبکه نسیم به عهده گرفت و توانست نگاه مثبت منتقدان و مردم را نسبت به اجرای خود بهخوبی جلب کند و دل مدیران تلویزیون را نیز به دست بیاورد.
نمونهها به اینجا ختم نمیشود و میتوان این تغییر رویه در مدل برنامهسازیهای صداوسیما را بهصورت مشهود مشاهده کرد. رسانه، تنها امکانی برای انتقال پیام به دیگری نیست و بهقدری فضای فراگیری را در اختیار دستاندرکارانش قرار میدهد که اگر نتوانند از آن بهدرستی استفاده کنند، تعامل میان خود و مخاطبانشان را از دست میدهند و وقتی کار از کار بگذرد هیچ نوشدارویی برای بازگشت مخاطب نمیتواند اعتماد از بین رفته را ترمیم کند و بافتهای آسیبدیده را جوش بزند. به هر روی، اقدام مدیران سازمان در تغییر دیدگاه نسبت به استفاده از ظرفیت سلبریتیها و افراد معروف را باید به فال نیک گرفت و آنها را به تداوم این رویکرد تشویق کرد تا رسانه ملی با آسودگی خاطر بیشتری به کار تولید برنامه برای مردم بپردازد و از حواشی دستوپاگیر خلاص شود.